در جلسه اول از آموزش صفر تا ۱۰۰ نوازندگی سنتور به مفاهیم تئوری مانند مفهوم صدا و روشهای ایجاد صدا و در کل فیزیک صوت و همینطور آشنایی با ماهیت نتها و نت خوانی روی پنج خط حامل میپردازیم. در ادامه با سازکالا همراه باشید.
آموزش نوازندگی سنتور – جلسه دوم : آشنایی با سنتور و جایگاه نت ها بر روی آن
آموزش نوازندگی سنتور – جلسه چهارم: نواختن قطعه نوایی و ملا ممد جان
آموزش نوازندگی سنتور – جلسه پنجم: نحوه حفظ کردن نت ها و آهنگ ها
آموزش نوازندگی سنتور – جلسه هفتم: آموزش کشش چنگ و قطعه گل سایه کمر
آموزش نوازندگی سنتور – جلسه هشتم: آموزش دولاچنگ و قطعه منتظرت بودم
آموزش نوازندگی سنتور – جلسه نهم: وزن، ریتم و ملودی در هر قطعه
آموزش نوازندگی سنتور – جلسه دهم (آخر): نحوه کار با تیونر و مترونوم
صدا
در عالم موسیقی ما با یک پدیده فیزیکی سر و کار داریم به نام صدا. هر هنری یک متریال و ماده اولیه ای برای خلق اثر هنری دارد که اون متریال اولیه چیزی جز صدا نیست. به عنوان مثال نقاشها با رنگ سر و کار دارند و نجارها از چوب استفاده میکنند و متریال این دو شغل رنگ و چوب است. متریال کار ما نیز صدا است.
این صدا هست که اهنگها را میسازد و باعث خلق لحظات زیبایی که ما از طریق موسیقی تجربه میکنیم میشود. صدا از طریق ارتعاش اجسام به وجود میآید. یعنی هرجا ما صدایی داریم حتما لرزشی وجود دارد. در اصل محال است که شما صدایی داشته باشید اما لرزش و یا ارتعاشی درکار نباشد. این لرزش توسط مولکولهای هوا به گوش ما میرسد. گوش ما آنها را تجزیه تحلیل و استنباط میکند و باعث ارتباط ما با محیط اطرافمان میشود. در واقع اگر ما در محیطی باشیم که در آن هوا و یا مولکولهای هوا وجود نداشته باشد، صدایی نخواهیم شنید.
نمونه بارز آن نور خورشید است. ما نور خورشید را میبینیم، جذب میکنیم، درک میکنیم ولی هیچوقت صدای انفجارهای شدید و مهیبی که در آن ایجاد میشود را نمیشنویم. حتی بعد از میلیادها سال صدایی به گوش ما نمیرسد. البته اصواتی که توسط انسان قابل شنیدن باشد به گوش ما نمیرسد.
اصواتی که در اطراف ما هستند خود به خود به وجود نمیآیند و برای به وجود آمدن آنها نیاز به یک عامل میباشد. به روشهای مختلفی ما صدای اجسام را در میآوریم:
ایجاد صدا از طریق ضربه و یا برخورد دو چیز به هم
در این روش با برخورد دو جسم باهم صدا تولید میشود برای مثال برخورد دو دست ما به هم دیگر میتواند موجب ایجاد صدا شود. وقتی دو جسم به هم برخورد میکنند آن جسمی که آمادگی ایجاد صدای بیشتری دارد صدای بلندتری ایجاد میکند. مثلا اگر با دست به “دَر” ضربه بزنیم اون صدایی که از دست میآید کمتر از صدایی است که از “در” میآید. به دلیل اینکه “در” سطح گستردهتری دارد و در نتیجه ارتعاش بیشتری ایجاد میشود و ما صدای بلندتری از “در”میشنویم اما بخش کوچکی از آن نیز صدای دست ماست.
ایجاد صدا از طریق سایش و اصطحکاک
وقتی که اجسام به هم ساییده میشوند و باهم اصطحکاک ایجاد میکنند، صدا ایجاد میشود. برای مثال حرکت خودروها بر روی آسفالت باعث ساییده شدن لاستیک با آسفالت میشود و صدا ایجاد میشود.
عبور جریان هوا
روش دیگر برای تولید صدا عبور جریان هوا میباشد. وقتی که از داخل یا اطراف جسمی هوا عبور میکند، مولکولهای هوا به هم برخورد میکنند و باعث ارتعاش میشوند و صدا ایجاد میشود. صحبت کردن، مثال بارز این روش از ایجاد صدا میباشد. با عبور جریان هوا از حنجره، حنجره به لرزش درمیآید و در نهایت صدا ایجاد میشود.
ایجاد صدا با استفاده از الکتریسیته
این روش یک روش مدرن محسوب میشود. شاید انسانهای دوران گذشته خیلی نمیتوانستند برای تولید صدا از این روش استفاده کنند. البته شاید از طریق رعد و برق به ارتباط نور با صدا پی برده باشند ولی نمیتوانستند با استفاده از الکتریسیته صدا ایجاد کنند چون دانش کافی نداشتند. به عنوان مثال ما وقتی زنگ یک خانه را میفشاریم بدون ایجاد ضربه، سایش و یا عبور جریان هوایی صدا تولید میکنیم که لازم به ذکر است که بگوییم در نهایت نیز ایجاد صدای زنگ منزل نیز حاصل لرزش میباشد.
در ادامه جلسه اول آموزش صفر تا ۱۰۰ نوازندگی سنتور با سازکالا همراه باشید.
۴ روش برای تولید صدا گفته شد. گاهی ممکن است که ما به صورت کاملا نا آگاهانه و ناخودآگاه صدا ایجاد کنیم در حالتی که هدف خاصی نداریم. برای مثال همان صدای برخورد لاستیک با آسفالت. در واقع اصوات به ما کمک میکنند تا با محیط پیرامونمان ارتباط برقرار کنیم. صداها نوعی خبر و هشدار هستند و باعث میشوند ما از خیلی از خطرات در امان باشیم و یا خیلی افراد رو آگاه کنیم. برای مثال فرض کنید میخواهیم وارد جایی شویم. با در زدن و ایجاد صدا طرف مقابل رو آگاه از وجود خودمان میکنیم.
اما در عالم موسیقی ما همه این کارها را عامدانه و با تکنیک و مهارتهای خاص انجام میدهیم. روش اول ایجاد صدا که ضربه زدن بود در خیلی از سازها کاربرد دارد و ما از همین طریق صدای ساز را در میآوریم برای مثال صدای سنتور، حاصل برخورد مضراب با سیمهایش میباشد.
یا برای سازهایی که از طریق سایش، صدا ایجاد میکنند میتوانیم ویولن یا کمانچه را مثال بزنیم و همینطور برای سازهایی که از طریق عبور جریان هوا صدا تولید میکنند که معروف به سازهای بادی هستند میتوان فلوت، ترومپت و … را مثال زد.
نوازندگی چیست؟
نوازندگی چیزی نیست جز فن و هنر به صدا در آوردن سازها به منظور ایجاد آهنگها و نغمات. اگر در این تعریف دقت کنید میبینید که ما این مهارت نوازندگی رو به دو بخش تقسیم کردیم؛ فن و هنر. یعنی بخشی از مهارت، تکنیک و فن کار ایجاد شده است و بخش دیگری از آن مربوط به ذوق و سلیقه ما و بُعد هنری نوازندگی میباشد.
هر نوازنده ای که در یکی از این بخشها ضعیف باشد قطعا نوازنده کاملی نخواهد بود. برای مثال کسی که تکنیک دارد اما ذوق و استعداد ندارد و یا کسی که ذوق و استعداد دارد اما مهارت و تکنیک ندارد، صرفا نوازنده کاملی نیست.
تمرین
برای رسیدن به هر فن و مهارتی در زندگی ما نیاز به تمرین داریم. یعنی نیاز به این داریم که ما روی آن مهارت خاص تمرین انجام دهیم. اگر تمرین نباشد، شما نمیتوانید در یک کار یا حرکتی هرچقدر هم که ساده باشد ماهر شوید.
برای مثال راه رفتن یک کودک که از چند ماهگی شروع به حرکت کردن و راه رفتن میکند به صورت کاملا ابتدایی است. در ابتدا سینه خیز میرود و بعد از چند مدت شروع به راه رفتن روی چهار دست و پا میکند و بعد از مدتی موفق به ایستادن میشود و سپس راه رفتن با کمک دیگران را یاد میگیرد که در این مرحله حتی ممکن است خطراتی هم شامل حالش شود و در نهایت پس از چند سال میتواند راحت راه برود و حتی یک دونده حرفهای شود و در مسابقات جهانی شرکت کند و مدال بیاورد. پس تمرین در زندگی بسیار مهم است. روی هرچیزی باید تمرین داشته باشیم. تمرین به صورت عملی و مداوم و پیوسته.
تمرین خوب خصوصیات خودش رو دارد. شما نمیتوانید به هر تمرین بگویید تمرین مفید، چون گاهی وقتها ممکن است که وقت گذاشتن برای یک تمرین به جای اینکه به نفع نوازنده باشد به ضرر آن باشد. پس باید تمرین را با خصوصیات درستی که در ادامه به آن میپردازیم انجام دهید تا به نتیجه مطلوب برسید.
مرحله اول : تمرین باید دقیق باشد
یعنی چه؟ یعنی موقعی که تمرین میکنید باید دقیقا طبق اون چیزی که به شما دستور العمل داده شده عمل کنید نه به اون چیزی که راحتتره تا به اون نتیجه دلخواه برسید. فرض کنید یک آدرس دارید و میخواهید از یک نقطه به یک نقطه دیگر سفر کنید. این آدرس شامل شهر، خیابانهای اصلی و فرعی و کوچه و پلاک و طبقه میشود. اگر شما در یکی از این راهها نیز اشتباه کنید به طور کلی دیگر به مقصد درست نمیرسید. برای مثال اگر شهر اشتباه بروید دیگر به مقصد درست نمیرسید و یا حتی اگر پلاک اشتباهی نیز بروید بازهم به مقصد نمیرسید.
پس بهتره شما در ابتدای آموزشتان دقیقا طبق دستور العملی که به شما ارائه میشود عمل و تمرین کنید تا به نتیجه دلخواهتان برسید.
مرحله دوم: پیوستگی و تکرار
تمرین باید پیوسته باشد. تمرینی که منقطع باشد و فاصله بینش بیوفتد تاثیر گذار نخواهد بود. این به عملکرد مغز ما بر میگردد. مغز ما در مرحله اول با توجه به اراده ما پیش میرود اما اگر در تمرین ساز مورد علاقه مان تداوم و پیوستگی نداشته باشیم و بین هر تمرین فاصله ایجاد شود، آن تمرین از فایل مغز ما پاک میشود و با تمرین کردن دوباره انگار که از ابتدا و برای بار اول آموزش میبینیم.
برای مثال همان مثال آدرس را در نظر بگیرید. اگر شما هر روز به یک آدرس مشخص بروید پس از چند روز شما به صورت ناخوداگاه آدرس مورد نظرتان را حفظ شده اید و بدون هیچگونه فکری میتوانید به محل مورد نظرتان بروید. حال اگر شما یکبار به یک آدرس بروید و یکسال بعد دوباره بخواهید به همان آدرس بروید مطمئنا دیگر راه درست را نمیدانید و دوباره نیاز به کمک و راهنمایی دارید.
پس تمرین از سه بخش تشکیل شده است: دقیق باشد، استمرار داشته باشد و تکرار شود. هرکدام از این سه نکته رعایت نشود تمرین شما یک تمرین خوب و نتیجه بخش نیست.
در ادامه آموزش صفر تا ۱۰۰ نوازندگی سنتور با ما همراه باشید.
بعد هنری
بخش دوم نوازندگی “بُعد هنری” نوازندگی بود که برای افزایش توانایی مان در این بعد باید گوشمان را به شنیدن موسیقیهای مختلف عادت دهیم و کتابهای مربوط به موسیقی از تاریخچه تا انواع نوازندگان موفق و .. را بخوانیم و کنسرتهای مختلف و زیادی ببینیم. چرا که دیدن کنسرت باعث ایجاد انگیزه و شور و اشتیاق درون شما میشود.
آموزش تکنیک و مهارت نوازندگی
در ابتدا ما شروع به آموزش تکنیک و مهارت میکنیم چرا که در صورت نبود مهارت و تکنیک، داشتن ذوق هنری تاثیر چندانی ندارد.
نت خوانی
نتها اسامی هستند که برای اصوات موسیقی در نظر گرفته شده اند. به عبارتی دیگر حروف بین المللی زبان موسیقی را نت میگویند. نتهای موسیقی گاهی روی ساز و گاهی توسط حنجره پیاده میشوند که در هر صورت آنها اسامی خاصی دارند. این اسامی عبارتند از ” دو ر می فا سل لا سی ” ۷ حروفی هستند که مربوط به اصوات موسیقی اند.
در حال حاضر سیستمی که ما در ایران اسامی نتها را با آن کار میکنیم سیستم حجایی نام دارد که در بالا نام برده شد. اما اون چیزی که هم اکنون در عالم بین الملل مرسوم است استفاده از الفبای انگلیسی است که برای اسامی نتها از حرف a تا g میباشد.
این سیستم حجایی از کجا اومده؟
چند صد سال پیش یک کشیش به اسم گوئیدو د آرتزو برای یاد دادن اسامی نتها و صداها به راهبههایی که قرار بوده در کلیسا آواز بخوانند از یکسری دعاهای مذهبی استفاده کرده است و سعی کرده است که به راهبهها بفهماند که حجای اول هر یک از آن دعاها روی چه نتی باید خوانده شود. به عبارتی یک جور قرار باهم گذاشته اند که مثلا کشیک اگر میگوید سل راهبهها میفهمند چه جمله ای از دعا را باید بخوانند. و اینطور شد که اسامی حجایی ایجاد شدند.
چرا زبان موسیقی ۷ تا حرف دارد؟
زبان موسیقی برخلاف تمام زبانهای رایج دنیا یک زبانی است که از قبل و همزمان با خلقت بشر وجود داشته است و سپس نام گذاری شده است ولی اکثر زبانها ابداعی هستند که در فرهنگهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. برای مثال ما در زبان فارسی کلمه “درخت” را میگوییم درحالی که در فرهنگهای مختلف ممکن است چیز دیگری به آن بگویند. اما زبان موسیقی و اسامی موسیقی مربوط به خلقت ما است. مغز ما فواصل موسیقایی رو به این شکل درک میکند و جالب است که بدانید در تمام دنیا و تمام قرنهای پیش، همه انسانهای کره زمین، این اصوات رو به همین شکل درک میکنند.
اگر شما موسیقی ای که غمناک است رو از یک فرهنگ به فرهنگ دیگری ببرید و بنوازید قطعا آنها نیز آن حس غم را از موسیقی دریافت میکنند. بخاطر همین است که میگویند موسیقی، زبان مشترک همه دنیا است. شاید افراد در فرهنگهای مختلف متوجه زبان آن موسیقی نشوند اما حس و حال آن موسیقی را میفهمند. اگر موسیقی شاد یا غمگین باشد کاملا متوجه میشوند. اون احساسی که موسیقی در ما ایجاد میکند در تمام دنیا یکسان است.
قواعد موسیقی ای که در حال حاضر از آن استفاده میکنیم در دوران باستان نیز از آن استفاده میشده است. برای مثال خیلی از تئوری موسیقی که ما الان داریم کار میکنیم مبنای آن را فیثاغورث گذاشته است و فواصل موسیقی ای که ما از آن استفاده میکنیم منشاشان از همان جا است و فیثاغورث آن را کشف کرده است.
دانشمندان ایرانی زیادی هم روی مسئله موسیقی کار کرده اند و مقاله و رساله دارند مانند ابن سینا و فارابی و..
خطوط حامل و نام گذاری نت ها
همانطور که گفته شد موسیقی باید یک زبان زنده دنیا فرض شود. هر زبانی نیاز به این دارد که قابل نوشتن و خواندن باشد تا بتواند از یک نسل به یک نسل دیگر انتقال پیدا کند و این مفاهیم بین افراد منتقل، ثبت و ضبط باقی بماند.
این اسامی موسیقی چجوری نوشته میشوند؟ این اسامی را نه به فارسی مینویسیم و نه به انگلیسی. نوشتن آنها یک روش نگارش خاص دارد، هم به نوعی ساده است و هم به نوعی پیچیده به نظر میآید.
ما موسیقی را روی پنج خط موازی که به آن پنج خط حامل (حمل کننده نتها) میگوییم، مینویسیم و میخوانیم. این پنج خط به ما میفهماند که هر نت اسمش چیست. دایرههایی که روی این پنج خط قرار میدهیم، گاهی توپر اند و گاهی توخالی و گاهی این دایرهها بدون دسته اند و گاهی دسته دارند. اما این موارد در اسم آنها تاثیری ندارند، بلکه محل قرارگیری دایرهها روی خطوط در نام گذاری آنها تاثیر دارند.
نکته: خطوط حامل را از پایین به بالا میشماریم. ما از خود خطوط و از بین خطوط و همینطور بالا و پایین خطوط برای نام گذاری نتهای مختلف استفاده میکنیم. نتهای موسیقی را مانند زبان انگلیسی و ریاضی از چپ به راست روی خطوط میشماریم.
در تصویر زیر نام نتها با توجه به محل قرارگیری آنها روی خطوط حامل مشخص شده است:
اما در سازهای مختلف نتهای بیشتری قرار دارند که روی خطوط حامل قرار نمیگیرند. برای اینکه به راحتی آنها را نمایش داده و نام گذاری کنیم، ما در بالا و پایین پنج خط حامل پنج خط فرضی دیگر نیز در نظر میگیریم. به خطوطی که بالا و پایین پنج خط حامل، نتها روی آن قرار میگیرند خط اضافه اول تا پنجم میگویند.
در جلسه بعدی راجع به محل قرار گیری نتها روی ساز سنتور صحبت خواهیم کرد.
بسیار عالی بود ممنون میشم آموزش ادامه داشته باشه